آروین گلمآروین گلم، تا این لحظه: 11 سال و 6 روز سن داره

به دنیا آمدی تا دنیای من شوی...

شعاری برای زیستن

سلام نفسم، عشقم، تموم زندگیم... امروز برات متنی رو می ذارم که مطمئنم وقتی بزرگ شدی از خوندنش لذت خواهی برد. متنی که پر از درس زندگیه گل پسرم. دوستت دارم. حرمت اعتبار خود را هرگز در میدان مقایسه ی خویش با دیگران مشکن که ما هر یک یگانه ایم موجودی بی نظیر و بی تشابه و آرمان های خویش را به مقیاس معیارهای دیگران بنیاد مکن تنها تو می دانی که "بهترین" در زندگانیت چگونه معنا می شود از کنار آنچه با قلب تو نزدیک است آسان مگذر بر آن ها چنگ درانداز، آن چنان که در زندگی خویش که بی حضور آنان، زندگی مفهوم خود را از دست می دهد زندگیت را با دم زدن در هوای گذشته و نگرانی فرداهای نیامده آسان هدر نده هر روز،...
27 مرداد 1394

گل پسر، قند عسل که می گن یعنی این...

سلام قند عسلم، آروینکم، ناز پسرم، شیرین زبونم... نمی دونی چه قدر من و بابایی خوشحالیم از این که تو رو داریم. تو نه تنها عشق ما بلکه معنای زندگی ما هستی. تو رو حتی وقتایی که لجبازی می کنی دوست دارم، وقتایی هم که می شی پسر حرف گوش کن خودم، دیگه آخرشی. می خوام در آغوش بگیرمت و غرق بوسه کنم. چیزی که برام جالبه نحوه بوسیدنت هست. من رو یه جور دیگه می بوسی. کاملاً عمیق و وقتی لبت رو روی لپم می ذاری چند ثانیه فشار می دی و نگه می داری. عاشق بوسه های عمیقتم نفس مامان. یک شب موقع خواب بغلت کردم و گفتم آروین چشمات رو ببند تا ببوسم خوابت ببره. همین طور که چشمات رو می بوسیدم خیلی ناز خوابیدی. حالا یاد گرفتی می گی چشامو ببوس...
15 مرداد 1394

با تو هر لحظه قشنگه گل من

سلام عشق مامان، گل مامان، عزیز دردونه من، یکی یدونه من، آروین شیطون بلای خودم.  پسر نازم این روزا با شیرین کاری ها و شیرین زبونی های خوردنیت، من و بابایی رو دیوانه وار عاشق خودت می کنی. گل پسرم هر وقت می خندی انگار زندگی درباره نو و تازه می شه، نمی دونی چقدر از داشتنت خوشحالیم و هر روز هزاران بار خدا رو شکر می کنیم. قند عسلم معنی کوچیک و بزرگی رو کاملاً متوجه می شی و این روزا تکیه کلامت شده من بزرگ شدم... خودم بلدم. دیروز بهم می گی: من بزرگم تو کوچیکی. من  تو    عجب ناقلایی شدی!!! الان که ماه رمضونه اکثر شب ها بعد افطار می بریمت پارک و کلی سرسره بازی می کنی. به طوری که دیگه ...
20 تير 1394

روزای گرم تابستون در کنار قند عسل

سلام گل پسر دوست داشتنیه خودم. آروین من ، پسرک شاد و شیرین زبونم، روزای گرم تابستون هم یکی پس از دیگری می یاد و به سرعت می گذره. البته در کنار تو قند عسل مامان، همیشه و همیشه به ما خوش می گذره. با کارهات و شیرین زبونی هایی که می کنی همیشه ما رو به خنده وادار می کنی نفسم. چند روز قبل که از حموم اومده بودیم احساس کردم شلواری که پات کردم کمی گرمه می خواستم عوضش کنم بهم گفتی: منو فیلم می کنی.. منو می گی  همین طور هاج و واج. مطمئنم از کسی شنیدی و گفتی ولی موقعیتی که به کارش بردی برام خیلی جالب بود. الان دیگه هر شب بعد از این که شیر می خوری کمی نمک روی مسواکت می ریزم و مسواک می زنی. البته هنوز خوب یاد نگرفتی و نسبت به یادگیری...
11 تير 1394

تموم زندگیه من

سلام پسر شیرین زبون و دوست داشتنیه خودم. برای اولین بار به خاطر ارائه مقاله در تهران مجبور شدم ازت دور بشم. چه قدر دلم تنگ شد حتی دقایقی بعد از جدا شدن از تو. نگاه های معصومت رو موقع سوار شدن به قطار فراموش نکردم. به بابایی گفتم سریع تو رو ببره تا گریه نکنی. همین طور که سوار قطار می شدم دائماً به تو نگاه می کردم و تو همین طور که دستت در دست بابایی بود و دور می شدی بر می گشتی و نگاه می کردی. سعی کردم سریع از جلوی نگاه معصومانه ات محو بشم تا مبادا گریه کنی نفس من. البته از تهران دست پر اومدم اینم مدرکش :   آروینم ، دو شب ازت دور بودم، سعی کردم کمتر بهت زنگ بزنم تا کمتر دلتنگی کنی. یه بار که زنگ زدم با چنان بغضی گفتی...
21 خرداد 1394

مسافرت در کنار گل پسر

  سلام نفس من، اواخر اردیبهشت ماه به اتفاق مامان جون و آقا جون رفتیم مسافرت. ببخشید گل پسرم که پست مسافرت رو با تأخیر گذاشتم. مدتیه سرم خیلی شلوغه. از طرفی دارم خودم رو برای ارائه مقاله در همایش بین المللی مهارت آماده می کنم. روزی که فهمیدم مقاله ی من از بین هزار و صد مقاله، برای ارائه پذیرفته شده ، نمی دونستم از خوشحالی چیکار کنم. خلاصه قند عسلم مامانی حسابی درگیر کاراش شده. مسافرت در کنار تو قند عسل خیلی بهمون خوش گذشت. خیلی پسر خوبی بودی و اصلاً اذیتمون نکردی و در طول مسافرت پوشکت رو به جز یک بار خیس نکردی. شمال هوا عالی بود و طبق معمول تو آقا پسر عشق آب، کلی از آب بازی در دریا کیف کردی.    ...
10 خرداد 1394

یک گام به سمت مرد شدن...

سلام عشق من، پسر شیرین و دوست داشتنی خودم. آروین گلم خیلی پسر فهمیده ای شدی و من از این بابت خیلی خوشحالم. الان مدتیه که وقتی می خوای بری دستشویی می یای می گی جیش دارم. هر چند گاهی هم یادت می ره بگی ولی پیشرفتت خوب بوده. البته هنوز پوشکت می کنم ولی پوشکت رو خیس نمی کنی حتی شب ها. مزیت این روش اینه که جایی رو هم کثیف نکردی. البته روزای اول برای این که بدونی نباید در شلوارت جیش کنی مجبور شدم پوشک نبندم و یک کوچولو فرش کثیف شد ولی چون به محض این که شلوارت کمی خیس می شد سریع به من خبر می دادی بقیه اش رو می رفتیم دستشویی. یه چند روزی عالی بودی و سه چهار روزی اصلاً همکاری نکردی و الان دوباره بهم خبر میدی که ببرمت دست...
24 ارديبهشت 1394

اردوی یک روزه مشهد در کنار گل پسر

سلام نفس من، آروین شیرین زبون و قند عسلم . جیگر مامان، روز پنج شنبه از طرف اداره ما رو بردن مشهد برای گردش و زیارت. مامان جون، دایی جون و خانومش در این اردوی یک روزه همراه ما بودند. اون روز به همگی خیلی خوش گذشت به خصوص به تو عزیز دلم. به طوری که از ساعت 7 صبح تا 7 شب با این که فقط یک ساعت خوابیده بودی ولی در صحن حرم امام رضا (ع) هم چنان با انرژی می دویدی و خوشحال و شاد بودی به طوری که همکارم گفت بهت چی دادم که این قدر شنگولی. صبح ما رو بردن اخلمد. هوا عالی بود ولی مسافت زیادی رو برای رسیدن به آبشار طی کردیم و با این که خودت دوست داشتی راه بری ولی چون گام هات کوچیکن ، مجبور بودیم بغلت کنیم به خاطر همین راه خ...
19 ارديبهشت 1394