روزهای با تو بودن

 آروینم روزها به سرعت در گذرن و من غرق در دنیای با تو بودنم و پرم از لحظه لحظه های ناب و تکرار نشدنی با تو بودن و در آرزوی این که ای کاش می تونستم تمامي اين روزها رو در خاطراتم ثبت كنم ولي افسوس كه اين يك آرزوي محاله ... ولي همه تلاشم رو مي كنم که با گرفتن عكس و فيلم، آرشيو خاطرات كودكيت رو پربارتر و پر رنگ تر كنم و مي دونم كه اين خاطرات براي خودم گنجينه اي با ارزش و شايد براي تو نيز يادگاري جالب و دوست داشتني باشه...

گل پسر مامان ، هر روزي كه مي گذره شيرين تر و خوردني تر مي شی و كارهايي مي كني كه پيش خودم فكر مي كنم ، من چقدر خوشبختم كه مي تونم اين روزها و اين لحظه هاي زيباي با تو بودن رو ببينم و از كنار تو بودن لذتی وصف ناشدنی رو تجربه کنم .

 آروینم امروز ده ماهت کامل شد  و تو 11 ماهه شدی و حسابی با کارهایی که انجام می دی مامانی و بابایی رو خوشحال می کنی. همیشه عاشق دنیای زیبای بچه ها بودم و به همه کارهایی که اون ها انجام می دادن دقت می کردم و حالا این روزها به برکت حضورت که قشنگ ترین اتفاق زندگی منی ، وارد این دنیای رویایی و خیال انگیز شدم و قدم به قدم به همراه گام های زیبا و کوچولوی تو در این دنیا، لحظه های به یاد موندنی رو در خاطرم ثبت می کنم. گل پسرم دیشب مثل همیشه خیلی اوقات خوبی با هم داشتیم. یه توپ قرمز داری که خیلی دوستش داری. توپت رو با فاصله ازت می ذاشتم و می گفتم: آروین توپت کو؟ توپت کو؟ و تو این قدر ذوق زده می شدی ، به سمت توپ با سرعت زیاد چهار دست و پا می کردی و خودت رو می رسوندی و من باز به خاطر شنیدن صدای خنده هات که در فضای خونه می پیچید،توپ رو به فاصله دور و دورتر از تو می ذاشتم تا باز نظاره گر تلاشت برای رسیدن به توپت باشم. تلاشی که با خنده هایی شبیه قهقهه همراه بود.

خلاصه اين كه پسرم روزهاي با تو  روزهاي زيبا و دلپذير و یک تجربه شيرينه برای من،  لحظه اي ديدن خنده تو  و برق زيباي چشمات تموم خستگي گاه به گاه منو به دست فراموشي مي سپاره و از بودن در دنياي كودكانه ات سراسر شور و هيجانم و خدایم رو شاكرم به خاطر وجود تو...