آروینم در ماه های 14 و 15 از زندگی
گل پسر مامان سلام. چند وقتی سرم شلوغ بود به همین دلیل نتونستم برات بنویسم. ولی تک تک لحظه های با تو بودن رو تا جایی که تونستم عکس و فیلم گرفتم تا بعداً که بزرگ شدی با هم خاطرات شیرینمون رو مرور کنیم. امروز که دارم برات می نویسم 14 ماه و 10 روزته. برای خودت دیگه مردی شدی. هر روز که می گذره و بزرگ و فهمیده تر می شی، بازی کردن باهات جذاب تر می شه. یک شب که مثل همیشه داشتیم با هم بازی می کردیم از لحظه لحظه بازیمون عکس و فیلم گرفتم. حسابی به هر دو نفرمون خوش گذشت. در این عکس ها، یا در حال فرار کردن هستی یا می خوای فرار کنی. یک روز، بعد از چند وقت گذاشتمت روی تختت و آویز تخت رو کوک کرد...