سفری عالی در کنار گل پسر(2)
سلام قند عسلم.
جونم برات بگه که در اصفهان خیلی خیلی بهمون خوش گذشت. یک شب رفتیم شهربازی اصفهان که اسمش رو گذاشته بودن شهر رؤیاها. شب به یادموندنی شد برامون. البته همین دو تا عکس رو برات می ذارم بقیه عکسامون دسته جمعی بود.
یک روز صبح هم رفتیم چهل ستون:
آروینم بزرگ تر شدی و عکس گرفتن ازت سخت شده. این جا هم داشتی فرار می کردی که عکس نگیرم ولی من گرفتم.
عصر رفتیم باغ گل ها که بسیار زیبا بود:
آروین مامان اصفهان جاهای دیدنی بسیاری داره که ما فرصت کردیم همین جاها رو بریم که عالی بود. بعد از اون رفتیم روستای تاریخی و زیبای ابیانه.
در کاشان هم رفتیم خانه بروجردی ها:
و باغ و حمام فین:
مثل همیشه عاشق آب بازی:
گل پسرم کاشان هم بناهای تاریخ زیادی داره ولی ما فقط یک شب در کاشان بودیم و باید برمی گشتیم.
عشق من، آروینم
نترس از سفر ها كه يار تو هستم
نترس از خطر ها كنار تو هستم
نترس از زمانه كه بي اعتبار است
كه هر لحظه من اعتبار تو هستم
كنار تو هستم كه يار تو هستم
كه بيش از خودت بي قرار تو هستم
چه با هم ، چه تنها ، چه حالا ، چه فردا
چه در آسمان و چه خاك و چه دريا
اگر سبز و شادي اگر زرد و غمگين
اگر گرم و سرشار اگر سرد و مسكين
كنار تو هستم كه يار تو هستم
كه بيش از خودت بي قرار تو هستم.
دوستت دارم