آروین یعنی زندگی...

سلام به جوجه دوست داشتنیه خودم...

گل پسرم دیگه چیزی نمونده تا زمستون کوله بارش رو جمع کنه و جاش رو به بهار زیبا بده. خوشحالم از این که امسال بدون برف تموم نشد. هر چند کم بود ولی خوب بود و قشنگ. بیستم اسفند بود که برف زیبایی شهر رو سپید کرد البته فرداش دیگه اثری از اون برف ها نبود چون زمین گرم بود و زود آب شد. این عکس مربوط به همون روز و حیاط محل کارم نفسم:

آروین گلم ، خیلی به رانندگی علاقه داری و وقتی سوار ماشین می شی، خوب حواست هست که تا راننده پیاده می شه جای اون رو بگیری. 

ظهر ها وقتی می یام دنبالت از لحظه ای که می شینی دائماً می گی : رانندگی کنم. منم برات توضیح می دم که بذار به محل کار بابایی برسیم بعد بیا بشین رانندگی کن.

مدتیه در مسیر چراغ راهنمائی و عملکردش رو برات توضیح می دم و الان خوب می دونی وقتی سبز می شه باید حرکت کنیم.

آروینم ، این قدر به رانندگی علاقه داری که وقتی نزدیک خونه می شیم هر چی رو که از داشبورد ماشین برداشتی سریع می ذاری سر جاش و خودت همین رو می گی و کاملا خودت رو آماده می کنی و خوشحال و خندون منتظر می مونی تا بابایی پیاده بشه. خلاصه این که شیطونک مامان، همیشه تا دستی به فرمون نرسونی از ماشین پیاده نمی شی.

قند عسلم آخر سالی سرم خیلی شلوغه. چه در محل کار، چه خونه. یه سری از عکس هات مونده که نمی دونم می تونم قبل سال جدید در وبلاگت بذارم یا نه.

گل پسرم، ببخش که کمتر برات وقت می ذارم. ولی بدون من و بابایی خیلی خیلی دوستت داریم. یک روز که در اداره کارم زیاد بود مجبور شدیم بدون تو بریم خونه، ناهار بخوریم و برگردیم، به همین خاطر تو پیش مامان جون موندی.

وقتی رفتیم خونه دائماً با بابایی کلمه ها و جمله های با نمکی که خاص خودته یادمون می یومد و با یادآوری اونا می خندیدیم. کنارمون نبودی و دلمون برات خیلی تنگ شده بود. اون روز احساس کردم که چه قدر بهت وابسته شدیم. زندگی من و بابایی با وجود تو رنگ و بوی دیگه ای گرفته. اصلاً تو خود خود زندگی هستی. عاشقتم پسرم.

آروینم

صدای قلب تو صدای زندگیست

زندگی را دوست داشته باش نازنین من

زندگی را زندگی کن

عاشقانه، کودکانه

حتی وقتی بزرگ شدی

کودکانه زندگی کن جانکم

عاشقانه زندگی کن پسرکم

تو مثل بهاری

تو مثل بهانه ای

تو مثل تمام هر چه تا به حال داشتم نیستی

تو بهترین حسّی

تو زیباترین سرودی

تو تمام ناتمام منی

هنوز نمی دانی چقدر می خواهمت

هنوز نمی فهمی، این جا که ایستاده ام کجاست

هنوز نمی دانی که چقدر دل به تو بسته ام

زندگی کن بهانه ی قشنگ من برای عاشقی

زندگی کن و آرام آرام بزرگ شو

برایت لحظه ها را شاد آرزومندم

آروین گلم

تو از بهار هم تازه تری

تو از هفت سین شب عید هم زیباتری

تو از خواب های قشنگ دم صبح هم شیرین تری

جانکم ، عزیزکم، پسرک شیرینم

زعفرانی ترین طعم های روزگار

به طعم عاشقانه های ما

من و تو

نمی رسند.

روزگارت بر مراد، روزهایت شاد شاد

آسمانت بی غبار، سهم چشمانت بهار

قلبت از غصه بدور، بخت و تقدیرت قشنگ، عمر شیرینت بلند.