آروین گلمآروین گلم، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

به دنیا آمدی تا دنیای من شوی...

33 ماهگیت مبارک باشه عشق من

سلام نفسم، عشقم، تموم زندگیم گل پسرم 33 ماه از اولین لمس بودنت گذشت. چه قدر سریع. گاهی فکر می کنم این روزا بهترین روزهای ماست. تو با کارهای بامزه و خنده های کودکانه ات لحظه ها رو برامون متفاوت کردی. این روزا خیلی شیطون و بلا شدی. گاهی منو عصبانی می کنی ولی وقتی فکر می کنم می بینم کارهات اقتضای سنت هست نفسم. با این که خیلی پسر عاقل و فهمیده ای هستی گاهی کارهایی می کنی که ازت انتظار ندارم. مثلاً همین دیشب توپ بدمینتون رو برداشتی از سمت پرهاش فرو کردی تو صورتم. بهت می گم آروین چرا این کار رو کردی؟ می گی شوخی می کنم. این روزا شوخی های تو گاهی برام گرون تموم می شه. وقتی که با هم بازی می کنیم خیلی خوبه. ولی خدا نکنه بخوام یه لحظه برای خو...
11 بهمن 1394

لذت زندگی در کنار تو

سلام به پسرم، به عسلم به آروینم که نفسمه و خودش می دونه که نفسم به نفسش بنده. پسر گلم چند وقتی سرم شلوغ بود نتونستم بیام پست بذارم. ولی هر لحظه مون رو عکس و فیلم می گیرم تا برای همیشه ماندگار بمونه. آروینم خیلی پسر فهمیده ای هستی و برای خودت حسابی آقا شدی. همیشه موقع خواب یا با من می خوابی یا با بابایی بعد می بریمت در اتاق خودت. یک روز ظهر به من و بابایی گفتی هر کس توی اتاق خودش بخوابه و خیلی قشنگ رفتی روی تختت، پتوت رو کشیدی روی خودت و خوابیدی. این قدر برای من جالب بود این حرکتت که نگو. اون روز احساس کردم چه قدر بزرگ شدی. با این که سن کمی داری ولی وقتی که بیدار می شی گریه نمی کنی و از اتاقت می یای بیرون. گاهی هم همون...
17 دی 1394

برف بازی گل پسر

سلام نفسم، آروینم. پسر گل مامان دو روز بعد از برف زیبایی که اومده بود رفتیم بیرون و کلی برف بازی کردیم. تو هم مثل همیشه با خنده هات، لحظه لحظه ی ما رو خاطره انگیز کردی عشق من. آروین گلم، دیدم دوست داری بیش تر بمونیم و بازی کنیم برای همین مجهز شدی  و برف بازی کردیم. اینم نتیجه برف بازی با بابایی ، شال و صورتت پر برف شده بود عسلم. قسم به پاکی آسمان ٬ تو همانی بودی که سال ها در خواب می دیدم ... شاهزاده ی قصه های شبانه ام . بر نگاه خدا بوسه میزنم و شکر می کنم لحظه لحظه آفرینش تو را . ب...
26 آذر 1394

اولین برف پاییزی سال 94

سلام پسرک بانمک و دوست داشتنیه خودم. امروز 17 آذر اولین برف پاییزی به زمین نشست. کاش الان بودی کنارم تا با هم بازی می کردیم و آدم برفی می ساختیم. امیدوارم تا پس فردا که تعطیله برفا آب نشه تا بریم برف بازی این عکس ها هم مربوط به امروز محل کار مامانی هست: ...
17 آذر 1394

بهترین لحظه های من با تو بودنه

سلام قند عسلم، عشقم، نفسم... آروینم وقتی در کنارم هستی و با شادی و خوشحالی بازی می کنی بهترین لحظات رو برای من به وجود می یاری. لحن بامزه ی صحبت کردنت، شعر خوندنت و خنده هات در پارک و نشاطی که حین بازی به من منتقل می کنی همه و همه زندگی رو زیباتر از همیشه کرده. تو تموم زندگیم هستی نفس مامان. قند عسلم، کلیپی بود که تو و بابایی خیلی دوست داشتین. حالا کاملاً یاد گرفتی و خودت می خونی. اینم آدرس فایل صوتی آواز خونی تو گل پسر: http://www.file247.ir/7xv http://persiandrive.com/429855 جمعه صبح که هوا خوب بود، فرصت رو غنیمت شمردم با هم رفتیم پارک هم برای بازی و هم آموزش playground ...
17 آذر 1394

31 ماه در کنار هم...

سلام پسر شیرین زبون و دوست داشتنیه خودم. آروین گلم، خیلی آقا و فهمیده هستی. من و بابایی بهت افتخار می کنیم و عاشقونه دوستت داریم. این روزا دائماً با کارها و حرفات در حال دلبری کردن هستی. چند روز قبل که آقا جون و مامان جون (بابایی) اومده بودن خونمون، آقا جون ازت پرسید: دوست داری اومدیم خونتون. گفتی: خوشحال شدیم. یک روز هم که داشتم هدیه ای رو کادو می کردم اومدی بهم کمک کردی تا چسب زدم. بعد که تموم شد بهت گفتم: ممنون که بهم کمک کردی. در جواب گفتی: خواهش می کنم زحمتی ندارم. فکر کنم می خواستی بگی زحمتی نداشت. اون روز این قدر غرق بوسه کردم که هیچ وقت یادم نمی ره. خیلی دوست داری در کارهای خونه بهم کمک کنی. این روزا در مرحله...
14 آذر 1394

شادی و بازی و خنده در طبیعت زیبای خدا

سلام آروین گلم، پسر دوست داشتنیه خودم. قند عسلم، تو سراسر شور و نشاط و خنده هستی. هر وقت می ریم بیرون، کلی بازی می کنی و شادی و من هر لحظه هزاران بار خدا رو شکر می کنم به خاطر این که تو رو به ما بخشیده.  اینا هم عکسای قشنگت نفس مامان: این عکسا هم مربوط به دیروزه که رفتیم برف ریز: آروینم، عاشق عکس گرفتن هستی و وقتی بخوای دوربین یا موبایل رو بگیری دیگه عکس گرفتن تعطیله. ولی من راهش رو پیدا کردم با هر دوش عکس می گیرم. اما اینجا با این که دوربین رو داری ولی اصرار داشتی موبایلم رو هم بگیری یعنی کاملاً دیگه خلع سلاح می شدم.   و...
30 آبان 1394

آروینم دو و نیم سالگیت مبارک

سلام پسر نازم، نفسم، عمرم... دو و نیم ساله شدی قند عسلم و من هر روز که می گذره بیش از پیش خدا رو به خاطر هدیه ی با ارزشی که به ما داده شکر می کنم. عشق من، تو با خنده هات و شیرین کاری هات به زندگی من و بابایی شور و نشاط وصف ناشدنی دادی. در کنار تو و بابایی هر لحظه قشنگ و زیباست نفس مامان. قند عسلم تموم تلاشم رو می کنم تا بتونم از لحظه هایی که در کنارم هستی استفاده کنم هم برای بازی و هم آموزش. هر چند خیلی اوقات از این که نمی تونم خیلی برات وقت بذارم عذاب وجدان می گیرم ولی تا جایی که در توانم باشه برات کم نمی ذارم. اینا هم عکسای این ماهه نفسم: این جا با چسب ماتیکی مشغول چسبوندن اشکال هندسی هستی که با مقوای رنگی برات درست...
11 آبان 1394

کودکم روزت مبارک

کودکی غنچه ای از رود صداقت به صفای آب است کودکی صفحه ای از عشق و محبت به شکوه ماه است کودکی سلسله ی اشک به دنبال سرشت است کودکی لاله ی سرخ است به باغ امید   اگر کودک نبود نه پدر معنا داشت نه هیچ مادری بهشتی می شد، هر کودک گلدانی است که از زیباترین گلدان های معطر ، خانه ها را به نزدیک ترین بهارها گره زده است، دنیای کودکانه صمیمی ترین دنیاییست که بارها آرزو می کنیم تا کاش می شد یک بار دیگر به این دنیای کودکانه قدم بگذاریم، کاش دنیا به زیبایی روزهای کودکی می شد، کاش دنیا سراسر کودکانه می شد و ما کودک!  دل کودک حتی از آب چشمه زلال تر است با یک تبسم می شود در دل های...
16 مهر 1394

بازی در پارک و خنده های گل پسر

سلام قند عسل مامان. صبح جمعه دیدم هوا خوبه، رفتیم پارک نزدیک خونه. تو هم تا تونستی بازی کردی و شاد و خوشحال بودی. آروینم خنده تو می بره منو به آسمون خنده می کنی تو می بری دل از دلم عادت همیشگی شدی برای من ای تو بهترین امید لحظه های من با وجود تو رها شد این دلم ز بند پس به خاطر دلم، تو باز هم بخند وقتی تو می خندی دلم دیوونه می شه دنیای من قشنگ و شاعرونه می شه وقتی تو می خندی دیگه فرقی نداره انگار تموم فصلای دنیا بهاره یک وقت نبینم غم رو توی اون چشات...
12 مهر 1394